فنون استاد شرلوک هولمز
از کدام تکنیکهای مُدرن جُرم شناسی در سریال شرلوک استفاده میشود؟
نوید فرخی/ مجله ی دانستنیها – پرونده ی جلد شماره 199
جهت مطالعه مقاله به ادامه مطلب مراجعه کنید.
سر آرتورکانن دویل، نویسنده داستانهای کارآگاهی است. مخلوق او، شرلوک هولمز صرف نظر ازینکه جانی تازه به ادبیات کاراگاهی بخشید، از بابت اثرگذاریاش بر علم جُرم شناسی نیز شناخته میشود. میزان این اثرگذاری تا اندازهای بوده که شرلوک هولمز، کارآگاه بزرگ عالم ادبیات، به عضویت افتخاری انجمن سلطنتی شیمی بریتانیا در میآید.
هولمز در داستانهای اصلی از متدهایی مانند انگشت نگاری و تعقیب ردپا، رمزنویسی و ... استفاده میکند؛ آن هم در زمانی که استفاده از این روشها حتی در بسیاری از نقاط دنیا نیز مرسوم نبودند. انگشتنگاری عملا در سالی مورد استفاده اسکاتلندیارد قرار گرفت که داستان «درنده خاندان باسکرویل» در مجله استرند به چاپ رسید. با گذشت بیش از 120 سال از اولین حضور شرلوک هولمز در داستانهای دویل، سریال تلوزیونی شرلوک کانال بیبیسی همچنان از تکنیکهای واقعی در حوزه جُرم شناسی استفاده میکند. گرچه هولمز از شماری از متدهای مدرن استفاده میکند، اما این بهره مندی از علم استنتاج و دقت به جزییات است که همچنان او را بزرگترین کاراگاه جهان میکند.
در حالی که بسیاری از تکنیکهای هولمزِ داستانی دیگر در عصر حاضر چندان پیشرو و درجه یک به نظر نمیرسند، کاراکتر شرلوک در سریال کانال بیبیسی همچنان در این زمینه از سایر همکارانش و همچنین از زمان و مکان حاضر جلوتر است. هولمز ضمنا میتواند از روی مشاهداتش به نتایجی دست یابد که دیگران به سادگی نمیتوانند. علم جُرم شناسی از عهد ویکتوریا (که داستانهای هولمز در آن دوره نوشته شدهاند) تاکنون بسیار تغییر کرده است. بی تردید در آن دوره، شرلوک هولمز یکی از مدرنترین مردان عصر به شمار میرفت. اما آیا شرلوک عصر حاضر هم به همین اندازه مدرن است؟ شرلوک قرن بیست و یکمی به یک کامپیوتر شباهت دارد و از ابزارهای نوین علمی هم زیاد استفاده میکند!
کبودی پس از مرگ(Post Mortem Bruising)
شرلوک مدرن، تحقیقات منحصربهفرد خودش را در رابطه با بدن انسان انجام میدهد. او در این زمینه یک صاحب نظر و کارشناس است. تحقیقات او در مورد واکنشهای بدن انسان پس از مرگ یک مورد از این قبیل آزمایشات به شمار میرود. شرلوک معتقد است ویژگیها و واکنشهای روی جسد نیز میتواند در یک سلسله تحقیقات، به عنوان یک سرنخ یا مدرک مورد استفاده قرار بگیرند.
در اپیزود پرونده صورتی«A Study in Pink» ما برای اولین بار، کاراکتر هولمز(بندیکت کامبربچ Benedict Cumberbatch) را در حال انجام کار عجیبی میبینیم. او در صحنهی مورد اشاره، با نوعی شلاق، ضرباتی را به تن یک جسد وارد میکند. سپس از مالی هوپر (لوئیس بریلی Louise Brealey) که آسیب شناس پلیس است و در این سریال گهگاه به کمک هولمز میآید، میپرسد شکل کبودی پس از برخورد ضربات چگونه بوده است. به باور هولمز، همین مسئله میتواند بی گناهی مَردی را ثابت کند.
تحقیقات در رابطه با کبودیهای روی جسد، در جُرم شناسی دارای اهمیت زیادی است زیرا جای کبودیهایی که قبل از مرگ بوجود آمده و آن دسته آثاری که پس از حمل جسد بوجود آمدهاند فرق دارند و در تحقیقات جنایی امکان دارد بسیار معنادار باشند. کبودی پس از مرگ موضوعی است که جُرم شناسان همچنان در مورد آن تحقیق و پژوهش انجام میدهند. نکته جالب توجه در مورد شرلوک این است که صرفا به کشفیات محققان و پژوهشگران دیگر اکتفا نمیکند و در غالب مواقع خود نیز دست به کار میشود.
رمزنگاری(Cryptography)
رمزنگاری یکی از تکنیکهای قدیمی است که با هدف حفط امنیت در ارسال اطلاعات مورد استفاده قرار میگیرد. معمولا فرستنده، اطلاعات را به طریقی (برمبنای نماد یا براساس اصول ریاضی، یا هرگونه اصول توافقی میان فرستنده و گیرنده) رمزگذاری و سپس ارسال میکند. آنگاه تنها شخصی که از الگوریتم مطلع است قادر به رمزگشایی آن خواهد بود. شرلوک مدرن(مانند شرلوک کلاسیک) در بسیاری از مواقع با استفاده از رمزگشایی پیامها موفق به حل پروندهها میشود. این روش را در اپیزود بانکدار نابینا «The Blind Banker» میبینیم. همچنین در اپیزود نعش کش خالی(The Empty Hearse) نوعی کدگذاری است که به شرلوک سرنخ کافی برای نجات جان واتسن(مارتین فریمن Martin Freeman) را میدهد.
سالهاست که برای حل پروندهها از علوم رمزنگاری استفاده میشود(نیازی به ذکر نیست که بحث رمزگذاری در علوم کامپیوتر نیز بسیار داغ است). در داستان کوتاه مردان رقصان(Dancing Men)، شرلوک کلاسیک نهایتا با رمزگشایی از همین نمادهای رمزگذاری شده موفق میشود معما را حل کند. در بین پروندههای واقعی، شاید مشهورترین پروندهای که بحث رمز و نمادشناسی در آن دخیل بوده، پرونده زودیاک قاتل است. این فرد در خلال دهه شصت و هفتاد میلادی (چهل و پنجاه شمسی)دست کم پنج نفر را به قتل رساند و گفته میشود چهار نوشته رمزی را از خود باقی گذاشت که تنها یکی از آنها رمزگشایی شده است. جنایات رمزآلود زودیاک تاکنون دست مایه تولید آثار سینمایی بسیاری گردیده است.
گَرده شناسی(Palynology)
به علم مطالعه گرده و غبار، گَردهشناسی گفته میشود. موقعیت و ویژگیهای این ذرات به متخصص گردهشناس امکان تشخیص ویژگیهای زیستی و منشأ وجود آن ذرات را میدهد. علم گَردهشناسی مخصوصا در زمینه تحقیق در مورد اشیای باستانی یا مطالعات زمین شناسی میتواند بسیار مفید باشد. در عین حال این گَردهها، گاهی هم میتوانند در تحقیقات کاراگاهی به کمک نیروهای پلیس بیایند. ازاینرو در یکی از اولین اَعمال انجام شده در صحنههای جنایت، دورتادور محل وقوع جرم را قرنطینه میکنند تا در حد امکان چیزی تغییر نکند یا جابجا نشود.
در اپیزود بازی بزرگ(The Great Game)، شرلوک با ذره بینش گردههای تهنشین شده در کفشی را تجزیه و تحلیل میکند. در واقع، دانش او از گَرده شناسی است که کمک میکند تا گردهی موجود در ته کفش را تشخیص دهد و سپس با تعیین محل اصلی این گردهها در ساسکس، زنجیره استنتاج شکل دهد و در جلوتر صاحب کفش را شناسایی کند.
همچنین در بین پروندههای واقعی، جسد زنی که در سال 1976 میلادی (1354 شمسی) در بالتیمور آمریکا پیدا شده بود، پس از حدودا چهل سال به پیشنهاد یک متخصص گردهشناس و به کمک علم گَردهشناسی شناسایی شد.
اصل اثرگذاری و مبادلهی لوکارد(Locard’s Principle and Impressions)
برطبق اصل مبادلهی لوکارد، هرگاه دو شی با هم تماس داشته باشند، بین آنها انتقالاتی صورت میگیرد. به عبارت دیگر، هر تماسی ردی بر جای میگذارد. دکتر ادموند لوکارد در سال 1910 میلادی(1288 شمسی) در لیون فرانسه اولین آزمایشگاه کشف جرم را برپا کرد. ازقضا در بین فرانسویها، دکتر ادموند لوکارد مبدع اصل مبادلهی لوکارد را به عنوان شرلوک هولمز فرانسه میشناسند!
براساس اصل مبادلهی لوکارد، مجرمان محققا در محل وقوع جرم آثاری را از خود به جای میگذارند و اگر در آنجا سرنخی کشف نشد، پیش از آنکه این مسئله را به حساب فقدان سرنخ بگذاریم، باید آن را به حساب ناکارآمدی نیروهای رسمی یا کمبود امکانات گذاشت!
بخصوص در عصر حاضر که فناوریهای تشخیص و پردازش در قیاس با گذشته به بلوغ رسیده است، بیش از پیش میتوان از اصل اثرگذاری استفاده کرد. در پی چنین تبادل ردی، میان کفش و زمین زیرین آن، شرلوک با بهره از اصل لوکارد، از نمونه خاک زیر کفش در صحنه آدمربایی در اپیزود آبشار رایشنباخ (The Reichenbach Fall) استفاده میکند. او سپس با انجام آزمایشهای شیمیایی موفق میشود ذرات آجر، گچ، گیاه، قیر و باکتری های تحریک کننده رشد گیاه یا PGPR (polyglycerol polyricinoleate) –عنصری که در شکلات یافت میشود- را شناسایی کند. علاوه بر این شرلوک با استفاده از همین ردپا، به قد، سایز کفش و نحوه راه رفتن فرد نیز میرسد.
تجزیه و تحلیل رد کفش غالبا نقش مهمی را در پروندههای جرائم ایفا میکند. از جمله مهمترین این پروندهها میتواند به ماجرای او.جی. سیمپسون (O. J. Simpson) بازیکن فوتبالیست و هنرپیشه آمریکایی اشاره کرد که در سال ۱۹۹۴ میلادی(1372 شمسی) متهم به قتل عمد همسر سابقش، نیکول سیمپسون، و مردی به نام ران گلدمن شد اما در دادگاه تبرئه گردید.
سِرُم شناسی (Serology)
به مطالعه سِرُم خون و سایر مایعات بدن سرمشناسی میگویند. در بسیاری از آزمایشهای سرمشناسی در عوض جستجوی عامل بیماریزا در بدن، به پاسخ اختصاصیِ بدن به آن عامل بیماریزا پرداخته میشود. در زمان نگارش داستانهای اصلی شرلوک هولمز در عهد ویکتوریا، مطالعات خون شناسی و تحقیقات در این رابطه، به اندازه امروز پیشرفت نداشت و کمتر از آن به عنوان یک روش علمی در داستانهای اصلی استفاده میشد. اما شرلوک عصر حاضر، با انجام آزمایش بیوشیمی بر روی نمونه خون در اپیزود بازی بزرگ، تعیین میکند که خون پیشتر فریزر شده بود، و بنابراین خونریزی، علت مرگ نیست.
وقتی خون فریز میشود، گلبولهای قرمز تجزیه یا منهدم میگردند؛ فرایندی که به خونکافت یا همولیز(hemolysis) مشهور است. سپس نمونه خون ذوب شده(از حالت فریزری) به دلیل از دست دادن محتوای گلبولیاش، به رنگ قرمز روشن(قرمز گیلاسی) در میآید. نمونه خون جدید به دلیل فقدان گلبولهای قرمز ضمنا شفافتر میشود. با وجود این علامت شهودی، شرلوک در اپیزود بازی بزرگ نتوانست صرفا با نگاه به نمونه خون تشخیص دهد که فریز شده است یا خیر و آن را آزمایش میکروسکوپی کرد. سپس احتمالا خون را آماده کرد تا با استفاده از یک مایع cryoprotectant (ماده شیمیایی که آسیب سلولی را در طی انجماد و یخ گشایی میکاهد) مانند گلیسرول(glycerol) از آن نگهداری کند.
میکروسکوپی که شرلوک از آنها استفاده میکند نیز جالب توجه است. این دسته از میکروسکوپها را به عنوان میکروسکوپ نوری میشناسند. شرلوک با استفاده از این نوع میکروسکوپ میتواند دامنه فعالیت هایش را افزایش دهد و المانهای سر صحنه وقوع جرم را ردیابی کند. او علم جُرم شناسی، شیمی و استنتاج را با هم تلفیق میکند. میکروسکوپ نوری میتواند خون را امتحان و تعیین کند که دارای نابه هنجاری است یا خیر. برای مثال در صحنه دیگری، شرلوک از سر صحنه جنایت، خونی را میگیرد و از این طریق پی میبَرَد که صاحب خون از بیماری کمخونی داسی شکل رنج میبرده است. با این کشف، شرلوک با خون شناس محلی صحبت کرده و لیست مظنونان را محدود میسازد. سپس به بیمارستان هایی سر میزند که مختص و محل مراجعهی این بیمارها است.
سم شناسی Toxicology
سمشناسی شاخهای از علم است که به مطالعه و تشخیص و آثار زیان آور سموم میپردازد. سموم مختلف میتوانند در بدن انسان باعث ایجاد تغییراتی شوند. سم شناسی به دلیل پیشینه گسترده آن در تاریخ بشریت به منظور شکار، قتل و ترور و ... همواره مورد توجه بوده است. در عهد شرلوک هولمز کلاسیک، سموم یکی از راههای کم خطر برای این بود تا از شر کسی خلاص شویم! کالبدشکافی با امروز بسیار فرق داشت، و بسیاری سموم ناشناخته بودند و مختصات عوارض آن دستهای از سموم شناخته شده نیز کاملا کشف نشده نبودند. با اینحال تنها در عصر حاضر است که با پیشرفت این شاخه از علم میتوان از بسیاری از جنایات پرده برداشت. همچنین با شناخت انواع سموم و زهرها، پادزهر آنها نیز وجود دارد که در حالات اورژانس میتواند مورد استفاده قرار گیرد.
در سریال شرلوک نیز این مشاور جنایی در چند مورد از علم سم شناسی استفاده میکند. در اپیزود بازی بزرگ، شرلوک سم بوتولینوم (Botulinum toxin) یافته شده در کفشهای قربانی قتل کولین پاورز(Colin Powers) را شناسایی میکند. سم بوتولینوم از سم باکتری کلستریدیوم به وجود میآید و برای فلج موقت عضلات تزریق میشود. جلوتر در همان اپیزود، در تحقیقات سمشناسی و در خلال کالبدشکافیِ قربانی، کانی پرنس(Connie Prince)، همان علت مرگ آشکار و تایید میشود. علاوه بر این، در اپیزود آخرین پیمان (His Last Vow)، مالی هوپر آزمایش ادرار از شرلوک میگیرد تا ثابت کند که او دوباره از مواد مخدر استفاده میکرده است.
از مشهورترین موارد استفاده از سم برای قتل، می توان به پرونده هارولد شیپمن (Harold Shipman) پزشک جنایتکار و قاتل زنجیرهای انگلیسی و عامل مرگ بیش از 218 نفر اشاره کرد. اکثر این افراد، از بیمارن او بودند. شیپمن بیشتر مقتولان را با استفاده از دُز بالای هروئین به قتل رساند. با بهره مندی از علم سم شناسی بود که جنایات او افشا شد.
تلفن همراه و کامپیوتر
احتمالا تلفن همراه به اندازه یک ذره بین برای حل معماها و پروندههای کاراگاهی به نظر ضروری نرسد، اما در حقیقت در عصر حاضر قابلیتهای یک تلفن همراه به میزان بیشتری در قیاس با ذرهبین میتواند به کمک کاراگاه بیاید. در داستان انجمن موسرخ ها، هولمز به واتسن میگوید «از عادات من این است که باید اطلاعات دقیقی از لندن داشته باشم!» بیشتر تلفنهای همراه امروزه، به جی پی اس و نقشههای دیجیتالی مجهزند که دسته کم در تعقیب و گریزها مورد استفاده قرار خواهد گرفت.
وسایل پردازشی مانند کامپیوتر و تلفن همراه میتوانند طیف وسیعی از اطلاعات را جستجو، پردازش، رتبه بندی کرده و نمایش دهند. همچنین با استفاده از فضای مجازی، جستجوی مطالب عمومی آسانتر شده و شرلوک به عنوان یک کاراگاه مشاور از این ویژگی حداکثر استفاده را میبرد. با اینحال شرلوک همچنان ذهن تیز خود را داراست و بسیاری از نقشهها و اطلاعات جانبی را در قصر ذهنیاش نگه میدارد. تلفن همراه مانند ذره بین به کمک کاراگاه میآید و این از همان اپیزود اول شرلوک به چشم میخورد. او در کنفرانس مطبوعاتی اسکاتلندیارد با پیامک متنی برنامه را مختل میکند. البته سریال شرلوک به اندازه سریالهای مشهور دیگر از جمله سریال سیاسآی یا تحقیقات صحنه جُرم (سریال تلویزیونی پرطرفدار در ژآنر پلیسی که به مدت پانزده سال در آمریکا پخش میشد) متکی بر فناوری نیست. در حقیقت شرلوک از فناوری تنها به عنوان مکمل ذهن خود استفاده میکند.
استنتاج
«واتسن، تو میبینی.، اما دقت نمیکنی.»
شرلوک مانند تمام کاراگاهان خوب دیگر، از علم استنتاج برای حل پروندهها بهره میبرد. در واقع، این قدرت استنتاج ذهنی است که به علم جهت میدهد. شرلوک با مشاهده دقیق از مسائل در ظاهر پیش پا افتاده یا کم اهمیت، میتواند به نتایجی با احتمال بالا دست پیدا کند. گرچه توجه به جزییات در بسیاری موارد مانند سابق نمیتواند به کمک کاراگاه بیاید(برای مثال شرلوک کلاسیک از مشاهده و بررسی دستخط افراد، به جزییات قابل توجهی دست مییافت اما امروزه با گسترش فضای مجازی و متون تایپی، امکان دستیابی به دستخط افراد کمتر شده)، با اینحال شکلهای جدیدی از استنتاج همواره وجود دارد(مثلا شرلوک مدرن از طریق مشاهدهی تلفن همراه واتسن، در مورد زندگی برادرش اطلاعات زیادی کسب کرد).
برای مثال در اپیزود پرونده صورتی ، شرلوک مشاهده میکند که حلقهی نامزدی و ازدواجِ قربانی، ده سالی است که از مُد افتاده است. علاوه بر این، متوجه میشود حلقه از بیرون کثیف و از درون تمیز است. با توجه به سایر زیورآلات و ناخن مانیکور شده، شرلوک استنتاج میکند که زن برای ده سال ازدواج کرده، و مکررا حلقه را در میآورد.
در عین حال، شرلوک در توانمندی استنتاج تیزهوشانهاش که وی را آنقدر جذاب میسازد، دارای استعداد غریبی در تشخیص چیزهایی در محل وقوع جرم است که چندان برای دیگران جلب توجه نمیکند. برخلاف برخی آثار سینمایی یا داستانی در ژآنر کاراگاهی که وقایع و استنتاجها همگی به پایان اثر موکول یافته و تنها در انتهاست که از معماها رمزگشایی به عمل میآید، شرلوک غالبا پرونده را با بهره مندی از همان چیزهایی که ما میبینیم حل میکند و بارها پیش آمده که صرفا با دقت بر جزییات، موفق به حل پروندهها گردیده است. شرلوک هولمز این حس را در ما ایجاد میکند که همگی مان با کمی تلاش، و تمرکز بیشتر میتوانیم مثل او باشیم. او با توجه به مسائل کم اهمیت روزمره مانند آستین خیس، خراشی بر چهره، آفتاب سوختگی، ساعت جیبی یا شکل ظاهری تلفن همراه در محل وقوع جرم میتواند به اطلاعات مهمی دست یابد و همین ویژگیها است که وی را برترین کاراگاه جهان میسازد.
نوید فرخی/ مترجم داستان های شرلوک هلمز و پژوهشگر ادبیان کارآگاهی
ایمیل : navid.farroki@ut.ac.ir
اینستاگرام : sirnavidpersian